روزی روزگاری در هالیوود



وقتی فردو 50 ساله شد زندگی او منفجر می شود. در این زمان است که جاندالف جادوگر با خبری مبنی بر اینکه انگشتر فانتزی او در واقع یک حلقه است که متعلق به سائرون ، Lord Lord Dark است ، وارد درگاه خود می شود. این خبر حماسه ای را برانگیخته است که هابیت ناآرام را از پای خود بیرون می کشد و او را به سفری به روستای هنوز پر از هابیت Bree ، یک مشاور معروف در ریوندل ، عمق تاریک موریا ، مناطق باغی گوندور و هدایت می کند. سرانجام سرزمین تاریک خود موردور.

در طول راه ، او بر ترس های خود غلبه می کند و یاد می گیرد که تماس خود را به عنوان Ringbearer که وظیفه انجام تنها امید مردمان آزاد جهان را بر عهده دارد ، بپذیرد: از بین بردن یک حلقه در ترک های رستاخیز. او در این سفر ، گولوم را خسته می کند و از اسلحه بدبخت به عنوان راهنما استفاده می کند تا به او و خدمتکارش ساموئل کمک کند تا راهی برای موردور پیدا کنند.

دویدن با Gollum در نهایت ثابت می شود که یک گذرگاه خوشبختانه از مسیرهاست ، به عنوان وقتی Frodo سرانجام در ترک های Doom بایستد ، می یابد که اراده خود قادر به نابودی حلقه طلایی قدرتمند نیست. در عوض ، او تسلیم وسوسه شدید می شود و آن را به خاطر خودش ادعا می کند. همچنین با میل و میل ، گولوم آن لحظه را برای حمله به فربد انتخاب می کند. او قبل از لغزش و افتادن ، انگشت حلقه خود را نیش می زند و به عمق آتشین زیر می زند.

زخم های دردناک
Frodo در ترک رستاخیز

پس از ماجراهای آزار دهنده اش در "ارباب حلقه ها" Frodo (اکنون "از نه انگشتان") به آرامی راه بازگشت به میهن خود را از شایر. هواداران این کتابها می دانند که وقتی به خانه می آیند ، Frodo و سه همراه او در هابیت همه چیز را به عنوان فیلمهای جکسون نشان نمی دهند.

در واقع ، شایر توسط روس هائی که مورد حمایت هیچ کس دیگری نیستند جز سارومان (که هنوز در این نقطه در کتب زنده مانده است) غلبه می کند. در پاسخ ، کوارتت هالفلینگ برای مقابله با ظالمان خود ، سرگرمی های خود را تجمع می کند و منجر به برکناری تیپ ها و کشته شدن سارومان و کرم کشی می شود.

پس از این وقایع - همراه با تعمیر و بازسازی خوب - همه چیز حل و فصل می شود و وضع موجود قبل از جنگ سرانجام احیا می شود . یعنی برای همه به جز فروتو. وی در سالگرد ضرب و شتم او توسط سیاه سوار در Weathertop ، چاقو را زخمی کرد و اظهار داشت: "بازگشت واقعی وجود ندارد. اگرچه ممکن است به شایر بیایم ، اما به نظر نمی رسد همانطور که هستم. یکسان نیست. من با چاقو ، نیش و دندان و بار سنگین زخمی شده ام. کجا باید استراحت پیدا کنم؟ "

علاوه بر این ، هر سال ، هنگامی که سالگرد نابودی حلقه به دور خود می چرخد ​​، او در یک بیماری و ناامیدی ناامید فرو می رود. به بیان ساده تر ، میزان معنوی تحمل حلقه به حدی بوده است که فردو به آرامی متوجه می شود که دیگر هرگز نمی تواند صلح واقعی را در سرزمین میانه بیابد.

مورخ
یک فروم تقریبا خوشحال در پایان بازگشت پادشاه

در حالی که زندگی شخصی فردو در این سالهای آخر پر از غم و اندوه است ، این بدان معنا نیست که او در اطراف انگشت شست خود نشسته است. در حقیقت ، قهرمان بازنشسته هابیت کاملاً شلوغ می ماند. او در کنار کمک به پاکسازی ، مقداری از وقت را به عنوان شهردار موقت میشل دلوینگ ، پایتخت de facto شهر شایر مشغول خدمت می کند ، تا اینکه شهردار قبلی توسط دستفروشان سارومان از دستگیری خود بهبود یابد.

Frodo همچنین بیشتر وقت خود را صرف کار روی کتاب Red Red of Westmarch می کند. این کتاب مشهور توسط بیلبو آغاز شده است ، که از آن برای ضبط ، از جمله چیزهای دیگر ، داستان ماجراهای خودش را آغاز کرد. Frodo قبل از اضافه کردن شرح خود در مورد جنگ حلقه ، وقت خود را در سازماندهی نسخه ها سپری می کند ، عنوانی طولانی اما حماسی The Downfall of Lord of Rings and Return of King را به آن بخشیده است. در حالی که فردو نویسنده اصلی کتاب سرخ است ، اما در نهایت نیز به روش های مختلف و در زمان های مختلف توسط سام ، پیپین ، و مری اضافه می شود.

برو به غرب ، هابیت جوان
فردو غرب را به سمت بازنشستگی هدایت می کند

سرانجام ، Frodo تصمیم گرفت که قصد دارد سرزمین میانه را ترک کند ، با کار خسته کننده و ساده از زندگی در این نقطه زندگی می کند. بعد از جنگ حلقه ، آروین که اکنون ملکه گوندور است ، تصمیم به فانی شدن و ماندن در کنار همسرش آراگورن در سرزمین میانه گرفت - او به دلیل برخی از تاریخچه خانوادگی پیچیده که با پدربزرگش ارتباط داشت ، می توانست این کار را انجام دهد. نجات جهان در روزهای The Silmarillion.

از آنجایی که او تصمیم می گیرد از مرگ و میر خود چشم پوشی کند ، ارون به عنوان مسافر کشتی هایی که الف های خسته را از دریای غربی حمل می کنند به قلمرو برکت - نوعی از بهشت ​​روی زمین برای موجودات بیکران - به فردو می دهد. این یک فرصت باورنکردنی است ، زیرا عملا هیچ فانی به این سفر مجاز نیستند. با این حال ، هر دو Bilbo و Frodo به دلیل فداکاری های باورنکردنی خود به عنوان Ringbearers ، از این قاعده مستثنی هستند.

بنابراین ، با برکت آروین ، Frodo به بازنشستگی زودرس در غرب می رود ، و تولکین به روزرسانی دیگری در مورد زندگی خود در آن طرف آب نمی دهد. او به سادگی ما را با این خط آخر خیره کننده در انتهای بازگشت پادشاه رها می کند: "و بعد به نظر او رسید که . پرده باران خاکستری همه به سمت

لیوان نقره ای به عقب چرخانده شد و او سواحل سفید و فراتر از آنها یک کشور بسیار سبز را در زیر طلوع آفتاب سریع مشاهده کرد. "و این ، دوستان ، پایان داستان Frodo در سرزمین میانه است.


آخرین مطالب
آخرین جستجو ها